با کاروان عشق؛ قسمت پنجاهم
خلاصه : عصر روز يازدهم محرّم است عمرسعد دستور داده كه همه كشته هاى سپاه كوفه جمع آورى شوند تا بر آنها نماز خوانده و به خاك سپرده شوند، امّا پيكر شهدا همچنان بر خاك گرم كربلا افتاده است . با رفتن سپاه عمر سعد، طایفه اى از بنى اَسَد كه در نزديكى هاى كربلا زندگى مى كردند، به كربلا مى آيند تا بدن هاى شهدا را دفن كنند و خداوند به امام سجّاد عليه السلام اجازه مى دهد تا از قدرت امامت استفاده كند و به اذن خدا خود را به كربلا برساند و بر بدن پدر و ياران باوفاى كربلا، نماز بخواند و ...